بارگذاری . . . کمتر از چند ثانیه
{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
دلــ♥ــم تنـــگ اسـت بــراى وقتـــــــے كــﮧ داشتــــمـت.. تـــــــو ﺗﻤـــــــﺎﻡ ﻣـــــــــﻦ بــودے و نــيستــــــــے ...!!
برایت گردنبندی از اشک ساختم!!! تا بدانی تمام گریه هایم گردن توست…
گـاهـی وقـتـهـا از شـدت دلـتنگی، گـریـه کـه هـیچ.. دلـت میخـواهـد هـای هـای بمیـری...
در تنهایی خیالم تو را مهمان رویاهایم کرده ام و آرام میگویم : “دلتنگت هستم”
هـــرچه آيد به ســـرم باز بگـــويم, گـــذرد... واي از اين عمــــر كه با مـــي گذرد, مـــي گذرد...
هــــــــــــــــــــــی رفیـــــــــــــــــــــــــق مـــاندگـــــــــار بـــــاش نــــه یـــــــــــــــــادگــار. . .
آنقدر به خوابهایم سرک نکش... مرا که می شناسی زود وابسته می شوم... شاید یک شب تصمیم گرفتم برای همیشه بخوابم...
مـن خیـلی بیـشتر از تـوانم بـه تـو ؛ دل بستـم...!
خدایا.... من که دل کندم..... خودت پرش کن....
بعضی وقت ها انقدر دلت میگیره که حتی به خدا هم میگی توووو روووو خدا
دلم لک زده برای دعواهایی که با هم نکردیم! ... لعنتی؛ چقدر مهربان رفتی...
به کسی نگین ... به مرحله ای از دلتنگی رسیدم که پستای عاشغانه و تنهایی و از این جور چیزا میبینم نخونده گریه ام میگیره زودی ردش میکنم چشمم بهشون نخوره. ولی لایکشون میکنم ...
دلگیرم از کوچه های شهرم که همچون دفتر خاطراتم روز های بودنت را برایم تداعی می کنند...
دلتنگ میشم... نمیدانم شاید برای تو... شاید برای دیروزهایی که با تو گذشت...
پارسال با او در زیر باران راه می رفتم امسال راه رفتن او را با دیگری در زیر باران اشک هایم دیدم شاید باران پارسال اشک های فرد دیگری بود گل نازم این حق من نبود اما الهی خوشبخت بشی ...
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بارِ فراق این همه ایامم نیست
دلــ♥ــم تنـــگ اسـت بــراى وقتـــــــے كــﮧ داشتــــمـت.. تـــــــو ﺗﻤـــــــﺎﻡ ﻣـــــــــﻦ بــودے و نــيستــــــــے ...!!
برایت گردنبندی از اشک ساختم!!! تا بدانی تمام گریه هایم گردن توست…
گـاهـی وقـتـهـا از شـدت دلـتنگی، گـریـه کـه هـیچ.. دلـت میخـواهـد هـای هـای بمیـری...
در تنهایی خیالم تو را مهمان رویاهایم کرده ام و آرام میگویم : “دلتنگت هستم”
هـــرچه آيد به ســـرم باز بگـــويم, گـــذرد... واي از اين عمــــر كه با مـــي گذرد, مـــي گذرد...
هــــــــــــــــــــــی رفیـــــــــــــــــــــــــق مـــاندگـــــــــار بـــــاش نــــه یـــــــــــــــــادگــار. . .
آنقدر به خوابهایم سرک نکش... مرا که می شناسی زود وابسته می شوم... شاید یک شب تصمیم گرفتم برای همیشه بخوابم...
مـن خیـلی بیـشتر از تـوانم بـه تـو ؛ دل بستـم...!
خدایا.... من که دل کندم..... خودت پرش کن....
بعضی وقت ها انقدر دلت میگیره که حتی به خدا هم میگی توووو روووو خدا
دلم لک زده برای دعواهایی که با هم نکردیم! ... لعنتی؛ چقدر مهربان رفتی...
به کسی نگین ... به مرحله ای از دلتنگی رسیدم که پستای عاشغانه و تنهایی و از این جور چیزا میبینم نخونده گریه ام میگیره زودی ردش میکنم چشمم بهشون نخوره. ولی لایکشون میکنم ...
دلگیرم از کوچه های شهرم که همچون دفتر خاطراتم روز های بودنت را برایم تداعی می کنند...
دلتنگ میشم... نمیدانم شاید برای تو... شاید برای دیروزهایی که با تو گذشت...
پارسال با او در زیر باران راه می رفتم امسال راه رفتن او را با دیگری در زیر باران اشک هایم دیدم شاید باران پارسال اشک های فرد دیگری بود گل نازم این حق من نبود اما الهی خوشبخت بشی ...
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بارِ فراق این همه ایامم نیست
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}